مامان کوچولو

سلام قند عسلم عیدت مبارک الان رو دستم خوابیدی ولی تازگیا خیلی اذیت میکنی شیطون تر شدی .غلط زدنو قشنگ یاد گرفتی از ترسم موقع خوابت بالشت این طرف واون طرفت میزارم که غلط نزنی . شب وقتی توخواب گرمت میشه به پهلو میخوابی که پشتت خنک بشه .حتی ژستهای خوابتم مثل باباجونه .همه میگن فتوکپی بابامهدی هستی .منم خداروشکر میکنم چون خودم دوست داشتم شبیه بابا بشی. 29تیر سالگرد نشون من و بابا جونه یعنی فردا .یادش بخیر 3سال پیش منو بابایی تو این روز بود که مال هم شدیم و الا توهم تو جمعمونی اولین سالگرد نشونمونه که تو کنارمونی.خیلی دوست دارم . عسلم سعی کن کمتر اذیتم کنی .برام خوابو خوراک نذاشتی .موقع خواب میشی ساعت کوکی و موقع ناهارمهمون ناخوانده. ...

سلام بلاخره امیر حسینم به دنیا اومد درست ساعت 20/7صبح روز سهشنبه 21بهمن93 بعد به دنیا اومدنش 4روز تو NICUبستری بود خدارو شکر زردی نداشت و فقط به خاطر اینکه کیسه آبم 16ساعت پاره بود بچه رو بستری کردن.خیلی حس خوبی بود وقتی برای اولین بار بغلش کردم شیرین بود برام .خوشگل بود وخداروشکر همون جور که میخواستم شبیه باباش بود . امسال سال تحویل خونه بابابزرگ بودیم (پدرشوهرم)با عمه بزرگه وعمو لحظه سال تحویل بیدار بودی که بغلت گرفتمو کنار سفره نشستیم بعد سال تحویل هم شیر خوردی و خوابیدی . روز 6فروردین عقد عمو جون بود توروهم بردم محضر اما خواب بودی همون حالت خوابت باعمووزنعموعکس گرفتیم .همون شب برای زن عمو عیدی بردیمو آخر شب حرکت کردیم به سمت ...

 سلام . من امروز به جمع شما وارد شدم . 22سالمه و 14هفته و 6روزه که حامله هستم .امیدوارم بتونم از تجارب شما استفاده کنم .هنوز جنسیت بچه مشخص نشده . من عاشق بچه هستم وروی این که خودم بچه دار شم تأکید داشتم اما الان یه مقدار دلهره دارم .ولی به هیچ کس این موضوع رو نگفتم مخصوصاً شوهرم چون نظرش این بود که هنوز برای ما زوده بچه دار بشیم .ما 2ساله که ازدواج کردیم و چون شوهرم الان 29سالشه من میگفتم که اگه زودتر بچه دار بشیم فاصله سنیش با پدرش کمتر میشه و پدرش بهتر درکش میکنه .بلأخره هرچی باشه ما خانمها راحت تر میتونیم با بچه ها کنار بیایم . ...